×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

حکایت

× راز های زندگی
×

آدرس وبلاگ من

kingamir.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/power_jak_007

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

پسران مرد دانا و درخت گلابی در چهار فصل

مردی چهار پسر داشت . آن ها را به ترتیب به سراغ یک درخت گلابی فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود . پسر اول در زمستان ، دومی در بهار ، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند . سپس پدر همه را فراخواند و از آن ها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند ، درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت : درخت زشتی بود ، خمیده و در هم پیچیده . پسر دوم گفت : نه . درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن . پسر سوم گفت : نه . درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام . پسر چهارم گفت : نه !!! درخت بالغی بود پربار از میوه . پر از زندگی و زایش !
مرد لبخندی زد و گفت : همه شما درست گفتید ، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید ! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید . همه حاصل آنچه هستند و لذت ، شوق و عشقی که از زندگی شان برمی آید ، فقط در انتها نمایان می شود . وقتی همه فصل ها آمده و رفته باشند ! اگر در " زمستان " تسلیم شوید ، امید شکوفایی " بهار " ، زیبایی " تابستان " و باروری " پاییز " را از کف داده اید !
مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند ! زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛ در راه های سخت پایداری کن ، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند !
سه شنبه 28 دی 1389 - 12:31:11 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جملات زیبا و کوتاه


جملات زیبا و کوتاه


جملات زیبا و کوتاه


جملات زیبا و کوتاه


جملات زیبا و کوتاه


نفرت


ارزش دوست خوب


حراج وسایل شیطان


شرط آزادی و آزادگی


قیمت یک معجزه


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

197563 بازدید

85 بازدید امروز

225 بازدید دیروز

456 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements