شیطان و مرد مقدس
شیطانی به شیطان دیگر گفت: "به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه میرود، در این فکرم که به سراغش بروم و روحش را در اختیار بگیرم." رفیقش گفت: "به حرفت گوش نمیدهد، تنها به چیزهای مقدس میاندیشد." اما شیطان به همان روش مشتاق و متعصب همیشگیاش، خود را به شکل ملک مقرب جبرئیل درآورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت: "آمدهام به تو کمک کنم." مرد مقدس گفت: "باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفتهباشی. من در زندگیام کاری نکردهام که سزاوار توجه یک فرشته باشم!" و به راه خود ادامه داد، بیآنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.
یکشنبه 3 بهمن 1389 - 8:46:07 PM